ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

سانسور

خوشبختانه نگرانی ما در خصوص دیدن برخی تصاویر فیلم سپیدبرفی از سوی تو بی مورد بود؛ چون تو نه تنها وقتی به صحنه های وحشتناک میرسی، کنترل را میاوری و درخواست می کنی که فیلم را به جلو بزنیم، بلکه هنگام رسیدن به صحنه های رمانتیک آخر فیلم هم حوصله نمی کنی و درخواست داری که این قسمت را به کل حذف کنیم.
18 خرداد 1390

باربي

بابايي با تمام مخالفت هاش با عروسك باربي؛ يواش يواش داره در مقابل علاقه مندي تو، مجبور به اعتراف به شكست ميشه. شايد اين باربي واسه بچه ها چيزي فراتر از درك بزرگترها داشته باشه، چه مي دانم!
16 خرداد 1390

سپيدبرفي

بابایی و مامانی در خریدن فیلمبرای تو خیلی احتیاط می کنند. چون می ترسند که مانع شکوفایی خلاقیتت بشه. البته در این بین سی دی بیبی اینشتین، خونه مادربزرگه و مدرسه موشها استثنا هست که انصافا حداقل دو تای اولی را که می بینی خیلی هم مثمر ثمر بوده. اما بعد: دیروز سرانجام مامانی و بابایی تصمیم گرفتند که یک سی دی دیگه برایت بخرند و با کلی گشتن در میان سی دی فروشی سرانجا با احتیاط هر چه تمامتر تصمیم گرفتند که یک کار کلاسیک برایت تهیه کنند یعنی سفیدبرفی را؛ ولی خب بعد از دیدن نیمه اول فیلم حالا فکر می کنیم که انتخابمون خیلی هم خوب نبوده. حداقل برای سن تو.
16 خرداد 1390

پدركشان

- آخر کدام فرزندی پدر عزیزتر از جانش را با لگد از تخت بیرون می کند و پدر عزیزتر از جانش شب را در اتاق پذیرایی سر بر مبل نهاده، به خواب می رود؟ - اسم ایشان را نمی آوریم، بهتر است!
16 خرداد 1390

تونل

بدینوسیله به اطلاع می رساند کلیه اماکن جهان از نظر ارنواز در پنج دسته زیر خلاصه می شوند: ١- خانه ٢- خونه مادربزرگه ٣- مهمانی ٤- ددر ٥- تونل این پنجمیش را ارنواز در جریان همین سفر کشف کرد. وقتی ماشین وارد تونل شد و بهش گفتیم که این تونله؛ پرسید: اینجا شبه؟ - نه شب نیست ولی تاریکه - ددر روزه؟ - آره روزه - باید بخوابیم؟ (تو دلم گفتم مگه توشب ها هم می خوابی که حالا بخوای بخوابی) ... الغرض ارنواز تونل ها را جزو ددرها حساب نمی کنه. فکر هم می کنم که منطقی باشه چون تو ددر که نمی خوابند.
16 خرداد 1390

سروده جديد تو

تو خيلي وقت ها از اين جمله در برخورد با آشنا و غريبه استفاده مي كني:" تو ديگه كي هستي؟" اين بار اما توي ماشين بعد از گفتن اين جمله به مامان، جمله را اينجوري ادامه دادي: "تو ديگه كي هستي؟                        رو صندلي نشستي"
16 خرداد 1390

دختر جنگل

ماماني داشت تو ماشين سرگرمت مي كرد. اين بود كه شروع كرد به آواز خواندن:‌ "اي دختر صحرا ارنواز آي ارنواز" تو هم ادامه دادي: "اي دختر جنگل فرحناز آي فرحناز"
16 خرداد 1390